دشواریهای نظافت پایتخت | داستان پاکبانی که با یک ضربه چاقو نابینا شد | رانندههای پرخطر، قاتل جان رفتگرها هستند
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۷۵۹۳۲
همشهری آنلاین-لیلا شریف: مردانی با لباسهای سبز و طوسی، درست در ساعاتی که شهر به خواب میرود با جاروهای خود راهی خیابانها میشوند تا با وجود خطرهایی مثل تصادف، کارهایشان را به بهترین شکل انجام دهند. همانقدر که در روز، پاکبانها از نظر شهروندان نامرئی هستند و کمتر فردی برای دقایقی نظارهگر فعالیت آنهاست، در شبهای خلوت تهران نیز سختیها و مشقتهای کار آنها چندان به چشم نمیآید، کمتر کسی پای درددل آنها نشسته است تا بداند در شبهای خلوت تهران، حاشیه بزرگراهها و در برابر شهروندان بیحوصله چه خاطراتی در ذهن این افراد نقش بسته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«مردم حتی اعصاب صدای جاروی رفتگر را هم ندارند، سرشان را از پنجره بیرون میکنند و هر ناسزایی که سر زبانشان بیاید را به ما میگویند» بابک جزی این جمله را که حاصل ۲۰سال تمیزکردن کوچه و خیابانهای شهر است، میگوید. او دهه۷۰ این کار را شروع کرده و حالا بهعنوان نماینده تامالاختیار یک شرکت پیمانکاری خدمات شهری فعالیت میکند: «آن سالها کارمان از ۹شب تا ۵صبح بود. خاطرههای بد زیادی از آن سالها دارم؛ مثلا یک شب، کار میکردم که یک آشغالی پرت شد روی سرم. آنقدر شدت ضربه زیاد بود که من نیمساعت از هوش رفتم و بعد که به هوش اومدم دیگه نفهمیدم کدوم خونه بود تا برم چیزی بگم. یکبار هم اراذل و اوباش به سمتم حمله کردند و پولم را دزدیدند. حالا بماند که بارها دستم بهخاطر شیشههایی که قاطی زباله بوده، بریده است.»
شاید بتوان صدای خشخش جارو در نیمهشبهای تهران را بهعنوان آخرین دردسر پاکبانها نام برد، اما بهگفته جزی، این تصور درست نیست؛ چراکه «این صدا هم داستانهای خودش رو داره و از قدیم تا الان مردم مدام به این صدا گیر میدهند و هنوز پیش میآد که آدما کلهشون رو از پنجره بیرون میکنند و فحش میدهند که چرا جاروت خشخش میکند و... .»
پاکبانی که با چاقو نابینا شداگر شبهای تاریک برای مردم عادی خطرناک است، برای پاکبانها که شهر را باید تمیز تحویل روز دهند، چندین برابر خطرناکتر است. پاشنه آشیل آنها مواجهه با اوباش و لاتها و معتادانی است که دوست دارند تهران، شبها در انحصار آنها باشد و پاکبانها را مزاحم خود میبینند. جزی میگوید: «سال۱۴۰۰ یکی از پاکبانهای ما توی منطقه۱۵ بلای بدی سرش اومد. بیچاره در حال کار بود که یه معتاد که شیشه مصرف کرده بود، توهم زد و با چاقو به کارگر ما حمله کرد. شاید باورتون نشه، معتاده میگفت صدای این خشخش جاروت روی مخ منه. چشم اون بنده خدا که نزدیک ۴۵سالش بود رو تخلیه کردند و دیگه بینایی یه چشمش از دست رفت. حمله به پاکبانها توی برخی مناطق مثل منطقه ۲۰، ۱۶، ۱۵، ۱۲ و ۷ و بعضی وقتا منطقه۱۱ خیلی زیاده.»
امان از فصل برگریزانبرای ما مردم عادی پاییز، پادشاه فصلهاست و از زرد و نارنجی شدن برگها و ریختن آن روی زمین لذت میبریم. پاییز برای پاکبانها طعم گس کار بیشتر را میدهد؛ برگهایی که باید دائم جمع شوند تا جوی آب نگیرد یا ترمز ماشینها و موتورها دچار اختلال نشود. محمود، یکی از پاکبانهای قدیمی تهران میگوید: «بین ماه ۸ تا ۱۰سال برای ما پاکبانها، بدترین فصله. این ماهها، هم برگ زیاد میریزه، هم وقتی بارون میآد، جارو زدن این برگ از کف زمین خیس، خیلی سخته. منطقه ۳ و یک که خیابونای پردرختی رو توی خودش جا داده، برای پاکبانها بدترینه. یکی از سختترین درختها هم برگ درخت چناره. وقتی برگ این درخت خشک میشه و میریزه، پودر میشه و جارو زدنش داستان داره.»
در یک خیابان حوالی پارک وی، ۲پاکبان ایستادهاند که علاوه بر شیفت صبح در شیفت شب نیز فعال هستند. نادر از همان ۱۸سالگی که از سنندج راهی تهران شد، لباس پاکبانی را بر تن کرد و حالا ۲۵سال است که کارهای مختلفی مثل رفت و روب خیابان و جمعآوری زباله از در منزل را تجربه کرده، اما پاکبانی در شب بهنظر او سختتر از بقیه است: «از بیخوابی و غر زدنهای خانوادههامون که بگذریم، همین آب و هوای سرد که حتی نمیتونیم جارو رو درست دستمون بگیریم، قابل تحمل نیست؛ ترس از اوباش و دزدها که جای خود داره.»
شبهای یخبندان، سوز سرما و کار بیشتروقتی برف میبارد، کار پاکبانها زار است. آن ساعتهایی که ما زیر پتوی گرم خانههایمان سنگر گرفتهایم و از گرمای بخاری و شوفاژ و چای داغ لذت میبریم، آن بیرون، پاکبانها باید چندین برابر یک شب عادی کار کنند تا شهر یخبندان نشود: «شما فکر کن که توی اون سرما ما باید پشت خاور بایستیم و شن و نمک تو خیابونها بریزیم. بعضی وقتا هرقدر لباس میپوشیم بازم گرممون نمیشه. میخوام بگم کار ما به یه جارو کشیدن خالی خلاصه نمیشه.» در چند قدمی نادر، خانمحمد، یک جوان اهل افغانستان ایستاده است. او ۲سال پیش بار سفر بست و راهی تهران شد؛ از همان ماههای اول، جارو بهدست گرفت و خیابانهای پایتخت را برای رفت و روب گز کرد. خانمحمد با خجالت، کلمات را بریده بریده ادا میکند و از سرقت و درگیری با اراذل بهعنوان بخشی از سختیهای کارش حرف میزند: «مثلا موتوریها که چند نفره سوار موتورند، وقت شب حمله میکنند و قمه میکشند.»
دستانش را در هوا از هم دور میکند تا اندازه قمه را نشان بدهد و میگوید: «نگاه کن، بعضی از این قمهها اندازه دست یه آدمه. ما که چیزی نداریم، اما میخوان دزدی کنند.»
خانمحمد بهگفتن همین چند جمله کفایت میکند و ادامه روایت سرقتها را به نادر میسپارد: «راست میگه، ما که از ترسمون چیزی با خودمون نمیآریم. همین یهماه پیش بود که ۳تا موتورسوار سمت پارک وی، یکی از بچهها رو دوره کردند و این بیچاره هم کلا ۲۰۰تومن توی جیبش داشت و داد بهشون.»
قربانیهای رانندگان پر خطرشب که از نیمه میگذرد، تهران جولانگاه رانندگانی است که حس میکنند باید تا میتوانند در خیابان و بزرگراههای این شهر گاز بدهند و ترافیک روز را تلافی کنند. آنها به ماشینهایشان گاز میدهند تا لذت بیشتری ببرند، اما این وسط پاکبانها بیسروصدا جان میدهند. بهگفته نادر «بیشتر تلفاتی که پاکبانها میدهند، توی بزرگراهها اتفاق میافته مردم فکر میکنند حالا که شهر خلوت شده، راحت گاز بدن و برن؛ مثلا همین ۳ماه پیش، نزدیک ۷صبح توی همین بزرگراه مدرس یه تیم از بچهها در حال شستوشوی گاردریلها بودن که یه نفر با ۲۰۶ و سرعت بالای ۲۰۰ تا، همه پرچما رو زیر کرد و به پیرمردی که داشت کار میکرد، زد. بنده خدا جا در جا کشته شد.»
مرگ، سرقت، درگیری با اراذل و معتادان و بیاحترامی برخی شهروندان، بخشی از تجربه تلخ پاکبانهای ایرانی و افغانستانی است. نادر، یوسف، خانمحمد و مهدی هر کدام دلهرهای دائمی را با خود حمل میکنند، اما با کمترین توقع و با جارویی روی دوش به دل خیابانها و بزرگراههای شهر میزنند تا شهر کثیف نماند، تا غباری روی پیراهن شهروندی ننشیند و زبالهای جلوی پای کسی را نگیرد.
کد خبر 801921 منبع: روزنامه همشهری برچسبها شهرداری شورای شهر تهران پایتختمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: شهرداری شورای شهر تهران پایتخت بزرگراه ها خیابان ها پاکبان ها خان محمد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۷۵۹۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیاتی تکان دهنده از قتل یک جوان توسط ۴ برادر
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه خراسان، ماجرای این جنایت وحشتناک که به اختلافات قدیمی و ریشه دار ملکی در منطقه کورده و پیچ ساغروان گره خورده است، هنگامی رمز گشایی شد که چند فیلم از صحنه درگیری هولناک حاشیه بزرگراه در اختیار مقام قضایی قرارگرفت که توسط شهروندان فیلمبرداری شده بود.
از سوی دیگر نیز تصاویری از صحنه جنایت ضمیمه پرونده جنایی شد که توسط راننده پژو (مقتول) به ثبت رسیده بود. در همین حال دوشنبه گذشته با دستور قاضی دکتر صادق صفری (بازپرس ویژه قتل عمد) ۵ متهم این پرونده به محل وقوع جنایت در نزدیکی پیچ ساغروان هدایت شدند و مقابل دوربین قوه قضاییه به تشریح زوایای جدیدی از این جنایت تکان دهنده پرداختند.
آنها که با مشاهده اسناد و مدارک انکار ناپذیر چارهای جز بیان حقیقت نداشتند به داستان سراییهای گذشته پایان دادند و هر کدام چاقویی را به دست گرفتند که روز حادثه خونبار، آن را در اختیار داشتند. لحظاتی بعد ۳ چاقو از روی کاپوت خودرو برداشته شد و یکی از متهمان نیز چماقی را به دست گرفت که آن روز با آن ضرباتی را بر پیکر راننده پژو (مقتول) فرود آورده بود. گزارش روزنامه خراسان حاکی است امنیت کامل در محل واکاوی قضایی این پرونده جنایی برقرار بود و متهمان در فضایی آرام چنان جزئیات وقوع قتل در حاشیه بزرگراه آسیایی را بازگو کردند که دیگر جای سوالی هم برای وکلای مدافع باقی نماند!
در همین حال برخی از متهمان، دخالتهای غیرکارشناسی برخی از افراد و نیروهای محلی برای ایجاد صلح و سازش در میان آنها را از دلایل اصلی شدت اختلافات دانستند و مدعی بودند که اگر به شیوه قانونی برای حل اختلافات ملکی ادامه میدادند این جنایت وحشتناک رخ نمیداد.
بنابرگزارش روزنامه خراسان، درمیان متهمان این پرونده یکی از افراد سرشناس و پرنفوذی نیز وجود دارد که در یکی از قوای سه گانه کشور مشغول کاربود! در این شرایط، بررسیهای قضایی و کنکاشهای تخصصی قاضی صفری درباره چگونگی وقوع این حادثه دلخراش نشان داد تعدادی از اهالی یکی از روستاهای منطقه گلمکان از مدتها قبل درگیریهای زیادی به خاطر اختلافات ملکی داشتند تا این که روز چهاردهم فروردین، ۴ برادر و فرد دیگری به نام علیرضا در حالی که سوار بر دو دستگاه خودروی سمند بودند به تعقیب جوان پژو سواری به نام «قاسم-د» پرداختند تا بار دیگر از او زهر چشم بگیرند. «قاسم» نیز که متوجه تعقیب آنها شده بود برسرعت پژو افزود تا از چنگ آنها بگریزد، ولی هنگامی که وارد بزرگراه آسیایی شد و پدال گاز را فشرد ناگهان راننده سمند از پشت سر به او رسید و با یک حرکت وحشتناک، کنترل فرمان را از دست جوان پژو سوار خارج کرد.
خودرو پژو که به آن سوی جاده منحرف شده بودپس از برخورد با جزیره میانی بزرگراه (آیلند) واژگون شد و پس از غلتیدن کف آسفالت در حاشیه جاده افتاد. در این هنگام راننده پژو که میدانست در چه مخمصه ترسناکی قرارگرفته است خود را از درون خودرو بیرون کشید و با پای پیاده پا به فرارگذاشت، اما در این لحظه سمند دیگر تعقیب کنندگان از راه رسید و او را در حال فرار نقش بر زمین کردند. در یک چشم بر هم زدن ناگهان ۴ برادر چشم آبی به همراه یکی دیگر از اهالی که او را فردی شرور معرفی میکردند، از خودرو بیرون پریدند و با چماق و چاقو به جان راننده پژو افتادند. آنها با ضربات متعدد چاقو و چوب، جوان ۳۲ ساله را هدف گرفتند و بی رحمانه تیغه چاقو را بر نقاط مختلف پیکر خون آلود وی وارد کردند.
بنابرگزارش روزنامه خراسان، در حالی که برخی از اهالی محل و رهگذران از این صحنه دلهره آور فیلم میگرفتند، برادران چشم آبی، پیکر خون آلود «قاسم-د» را رها کردند و از صحنه حادثه گریختند. طولی نکشید که پیکر نیمه جان راننده ۳۲ ساله پژو به بیمارستان انتقال یافت، اما او بر اثر عوارض ناشی از اصابت چوب و چاقو جان سپرد. این گونه بود که قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی وانقلاب وارد عمل شد و به تحقیق در این باره پرداخت. با لورفتن ماجرای قتل در پی اختلاف ملکی، گروهی تخصصی از کارآگاهان به سرپرستی سروان عظیمی مقدم (افسر جنایی آگاهی) رصدهای اطلاعاتی را برای دستگیری متهمان آغاز کردند و بعد از بازداشت دو تن از متهمان، بقیه افراد مرتبط با این پرونده جنایی که حلقه محاصره را تنگتر میدیدند، خود را تسلیم قانون کردند و درحالی به تشریح زوایای مختلف این جنایت هولناک پرداختند که قاضی دکتر صفری، فیلمهایی از صحنه جنایت را برای آنان به نمایش گذاشت. از سوی دیگر نیز راننده پژو (مقتول) با نصب دوربین روی داشبورد خودرو و یقه پیراهنش، صحنههایی از قتل خود را به تصویر کشیده بود که همه این اسناد محکمه پسند، ضمیمه پرونده شد و بررسیهای قضایی در این باره ادامه یافت.